تجدید دیدار با زامبی‌ها / نقد و بررسی Dead Island: Definitive Collection

ساخت وبلاگ

Dead Island Definitive Collectionچه حسی داری وقتی بهترین تفریحات عمرت تبدیل به یک کابوس وحشتناک شود؟ دوست داری تا مدتی از همه چیز دور باشی و فقط لذت ببری ولی ناگهان خود را گیرافتاده در یک جهنم ببینی که اطرافش آب است و هیچ راه فراری هم نداشته باشی. می‌توانی مانند بقیه مردم در گوشه‌ای مشغول دعا شوی تا ناجی زندگی‌ات از راه برسد یا اینکه خودت همان ناجی باشی. سرنوشت در دستان خودت است …

ماجراهای عنوان Dead Island در جزیره Banoi اتفاق می‌افتد، زمانی که چهار شخصیت اصلی بازی برای تفریح به آن‌جا رفته‌اند. روز بعد، آن‌ها متوجه می‌شوند که حوادثی در حال انجام شدن است. در همین حال، آن‌ها مورد حمله زامبی‌ها قرار می‌گیرند ولی فردی به‌نام Sinamoi آن‌ها را پیدا و جان‌شان را نجات می‌دهد. آن‌ها به کمک بازماندگان سراسر جزیره می‌روند و با شخصیت‌های گوناگونی هم آشنا می‌شوند که کمک‌های بسیاری به آن‌ها می‌کنند. شروع Dead Island Riptide  هم تقریبا همانند نسخه اصلی است ولی این بار در مکان و زمانی دیگر.

داستان این بازی برخلاف بازی Dying Light خیلی درگیرکننده نیست. هدف شما در نسخه اول فرار است و در نسخه دوم هم همینطور. در طول بازی انسان‌های دیگر به جز پنج شش نفر نقش زیادی ندارند. اگر بخواهیم درمورد شخصیت‌پردازی بازی‌ها سخن بگوییم، باز هم باید گفت که Dying Light در این زمینه بهتر بود. در ابتدا می‌بینید که در یک مهمانی شبانه هستید که زامبی‌ها به شما حمله‌ور می‌شوند و بازی آغاز می‌شود. شخصیت‌های اصلی هرکدام ویژگی‌های خاصی دارند و می‌توانستند که داستان بازی را بسیار جذاب‌تر از وضع کنونی کنند ولی تیم سازنده بازی تصمیم‌ گرفت تا این ویژگی‌ها فقط به یک پایان برسد؛ زیرا حتی اگر تک‌نفره بازی را انجام دهید، باز هم در کات‌سین ها هر سه شخصیت دیگر حضور دارند. بهتر بود که بازی فقط با یک شخصیت دنبال شود و بر اساس انتخاب شخصیت شما، داستان متفاوت‌تری دنبال شود. همچنین سازندگان بهای زیادی به شخصیت‌های فرعی بازی نداده‌اند و آشنایی با آن‌ها فقط برای کسب منابع یا بازکردن یک راه برای فرار از این جزیره است. در اواخر هر دو بازی کمی احساسات وارد کار می‌شود و جذابیت و گیرایی داستان را بیشتر می‌کنند. پایان قسمت اول بازی دقیقا همانند انتظار هاست ولی خط داستانی بسیار بهتری نسبت به نسخه Riptide دارد؛ در حالی که شروع و پایان نسخه Riptide بسیار بسیار بهتر از نسخه قبلی است. اگر هر دو بازی را تجربه کرده باشید، متوجه حرف من می‌شوید. البته این موضوع خود یک ایراد بزرگ برای بخش داستانی بازی است ولی به نظر من داستان بازی در نسخه اول جذابیت بیشتری دارد، با اینکه نقاط اوج کمتری نسبت به نسخه دوم دارد. اگر سازندگان می‌توانستند کمی بیشتر بر روی داستان بازی در هر نسخه مانور دهند یا اینکه تنها یک Dead Island باکیفیت منتشر می‌کردند، مسلما نتیجه بهتری می‌گرفتند.

به داستان و داستان‌پردازی در بازی‌های زامبی‌محور معمولا اهمیت کمتری داده می‌شود و در این کالکشن هم همینطور است. داستان در بعضی مواقع، جذابیت بیشتری به خود می‌گیرد ولی باز هم یک‌دست و خسته‌کننده است. در این میان، نحوه داستان‌سرایی بازی هم ممکن است عالی نباشد ولی می‌تواند کمی از ضعف‌های داستان رو پوشش دهد. Dead Island: Definitive Collection عنوانی نیست که داستان بی‌نظیری داشته‌باشد ولی امتحان آن برای یک بار هم که شده ضروری است.

DeadIslandGame 2016-06-06 09-57-29-90
نگاهی به سه شخصیت اصلی در بازی

زامبی‌کشی اصلی‌ترین و مهم‌ترین کاری است که شما در Dead Island انجام می‌دهید. تنوع سلاح‌های بازی بالاست و هر نوع سلاح گرم و سردی را می‌توانید با کمی کاوش در محیط پیدا کنید. هر سلاح پس از مدتی استفاده از کار می‌افتد و باید به فکر تعویض یا تعمیر آن باشید تا بتوانید با تمام قدرت با زامبی‌ها مبارزه کنید. همچنین محدودیت دیگری هم در نبردهای شما وجود دارد و آن هم خسته‌شدن یا تمام شدن انرژی شماست. پس از مدتی دویدن یا ضربه زدن با وسایل مختلف، نوار انرژی شما به پایان می‌رسد و باید کمی صبر کنید تا انرژی شما به حالت عادی برگردد؛ البته با آپگرید کردن بعضی از توانایی‌های خود می‌توانید انرژی خود را بیشتر کنید. نوار سلامت شما معمولا به‌سرعت و با چندین ضربه دشمنان، به حداقل می‌رسد ولی مردن در بازی کم‌تر اتفاق می‌افتد؛ زیرا هنگامی که نوار سلامت شما به حداقل می‌رسد، پس از گذشت دو سه ثانیه، چند خانه از آن به‌سرعت پر می‌شود. روش‌های کشتن دشمنان مخصوصا زامبی‌ها، بسیار کم‌تر از عنوان Dying Light است که سال پیش منتشر شد. در Dying Light به‌لطف پارکورباز بودن شخصیت اصلی، روش‌های مختلفی با خلاقیت خود می‌توانستیم پیاده کنیم، در حالی که خلاقیت در Dead Island جایی ندارد.

هر دو جزیره Banoi و Palanai، بسیار زیبا و بزرگ هستند و با جزئیات بالایی طراحی شده‌اند. همچنین در هر دو جزیره مناطق مختلفی وجود دارد که مراحل مختلفی نیز در آن‌ها دنبال می‌شود. وسعت هر دو جزیره بسیار زیاد است و اگر وسایل نقلیه مختلفی وجود نداشتند، گشت و گذار در آن‌ها سخت و خطرناک می‌شد. زامبی‌ها در سراسر محیط بازی دیده می‌شوند و امکان ندارد دقیقه‌ای آزادانه در خیابان‌ها بچرخید و هیچ موجود عجیب و غریبی نبینید. بعضی از مراحل در شهر، بعضی در ساحل و جنگل‌ها اتفاق می‌افتد و به همین دلیل، محیط های بازی خسته‌کننده نمی‌شوند.

dead-island-definitive-collection-game-review-02اما می‌رسیم به ضعیف‌ترین بخش بازی و آن هم مراحل آن است. در ابتدای بازی و پس از نجات یافتن، به Lifeguard Tower می‌روید. تا به اینجا همه چیز خوب است ولی مشکلات از همین مکان شروع می‌شود. Sinamoi که رهبر مردم درون این برج است، با شما مانند یک برده رفتار می‌کند و باید پنج مرحله یا بیشتر فقط برای او از داخل شهر منابع پیدا کنید. مسلما بسیار خسته‌کننده خواهدبود که بخواهید فقط در شهر بچرخید و غارت کنید. این روند به همین شکل ادامه پیدا می‌کند و تا پایان نسخه Riptide هم با شماست. اگر کالکشن بازی را خریده‌باشید و در نسل هفت این بازی را تجربه نکرده‌بودید، حتما پس از پایان نسخه اول دوست خواهید داشت کمی استراحت کنید و به سمت این بازی تامدتی نروید. درمورد مراحل فرعی هم بهتر است صحبت نکنم. عنوانی که مراحل اصلی آن این اندازه خسته‌کننده باشد، مراحل فرعی آن فاجعه خواهدبود.

مبارزات با اسلحه گرم چندان در وضعیت خوبی قرار ندارد و شاهد یک گان‌پلی متوسط هستیم. بازی هم با محدودکردن منابع برای سلاح‌های گرم شما را وادار به استفاده از شمشیر و چوب بیسبال و از این قبیل موارد می‌کند. سیستم تیراندازی بازی جای پیشرفت و بهبود بسیاری دارد و سازندگان می‌توانستند آن را بهبود ببخشند. اما در سیستم رانندگی قضیه فرق می‌کند و بازی بر آن متکی است. گشت و گذار در این جزیره بسیار خطرناک و وقت‌گیر است و استفاده از یک اتوموبیل بهترین فکر است. در Dying Light سازندگان پارکور را به وسایل نقلیه ترجیح دادند، هرچند پس از مدتی وسایل نقلیه را وارد بازی کردند. تنوع اتوموبیل‌های بازی اصلا بالا نیست و سازندگان می‌توانستند در نسخه بهبودیافته اتوموبیل‌های بیشتری به بازی اضافه کنند.

در Dead Island خلاقیت جای کمتری دارد

سیستم Skill و Leveling بازی، براساس XP ها و همانند اکثر بازی‌هاست. پس از Level-Up شدن، می‌توانید یکی از Skill های خود را آنلاک یا آپگرید کنید. تمامی Skill های شما در سه گروه جداگانه قرار گرفته‌اند که این سه گروه به‌ترتیب عبارتند از Combat ،Fury و Survival که در هر شخصیت Skill های جداگانه‌ای دارد. بعضی Skill ها می‌توانند دو و سه بار دیگر هم آپگرید شوند. مشکلی که در این زمینه وجود دارد، متناسب نبودن آپگریدها با روند بازی است. ممکن است تمامی مراحل اصلی و اکثر مراحل فرعی را انجام داده‌باشید ولی هنوز نیمی از Skill های شما نیاز به آپگرید داشته‌باشند. در واقع سازندگان نتوانستند تناسب لازم میان این دو را برقرار کنند و این یک نقص به ظاهر کوچک ولی بسیار بزرگ است.

اگر بخواهیم نتیجه‌گیری کوچکی درمورد گیم‌پلی کنیم، باید بگوییم که با یکی از بهترین بازی‌های زامبی محور طرف هستیم ولی مشکلاتی مانند همین مراحل باعث شده‌است تا از ارزش این بازی بسیار کاسته شود. تجربه این بازی با دوستان به صورت Co-op به همه توصیه می‌شود؛ زیرا فقط در این صورت ارزش واقعی گیم‌پلی مشخص می‌شود.

DeadIslandGame 2016-06-04 18-59-58-93

با ده دقیقه بازی‌کردن می‌توان فهمید که گرافیک بازی یک جهش بزرگ داشته‌است، چه در کنسول‌ها و چه در PC. در نسخه PC، دیگر شاهد مشکلات متعدد فنی نسخه اصلی نیستیم و سازندگان توانستند برای PC گیمرها تجربه منحصربه‌فردی رقم بزنند. این بازی بر روی هر دو کنسول Xbox One و PlayStation 4 در رزولوشن ۱۰۸۰P و با نرخ فریم ۳۰ اجرا می‌شود؛ در حالی که با یک PC هم قدرت با کنسول‌ها می‌توان به‌راحتی بازی را به‌صورت ۱۰۸۰P و شصت فریم اجرا کرد. باگ‌های گرافیکی به‌شدت کاهش یافته‌اند و مشکلات فنی نیز به حداقل رسیده‌اند. اما هنوز هم در برخی مراحل به‌خصوص مراحل پایانی نسخه اول، شاهد کرش‌های پی‌درپی هستیم که بسیار آزاردهنده‌تر از باگ است. در کنار همه این موارد مثبت، باید نگاهی هم به زیبایی و گرافیک هنری تحسین‌شده بازی هم کرد. همانند Dying Light بازی از طراحی هنری فوق‌العاده‌ای بهره‌مند است و نمی‌شود آن را انکار کرد. در هنگام طلوع و غروب خورشید و به لطف نورپردازی کم‌نظیر بازی می‌توان صحنه‌های چشم‌نوازی خلق کرد و تا مدت‌ها از آن‌ها لذت برد. طراحی چهره شخصیت‌های اصلی در وضعیت خوبی قرار دارد ولی حرکات صورت آن‌ها جالب نیست. در هنگام تکلم ضعف‌های بزرگی در چهره آن‌ها نمایان می‌شود، همچنین نمی‌توانند آنطور که باید احساسات را بروز دهند. در Dead Island گرافیک بازی در نماهای دور بسیار زیبا است ولی هرچه وارد جزئیات می‌شویم، نقص‌های بازی خود را نشان می‌دهند. پس بهتر است فقط با نگاه‌کردن به افق از بازی لذت ببریم. اما در بخش صداگذاری سازندگان دوباره کم‌کاری های خود را به‌نمایش گذاشتند. هیچ احساسی در سخن کاراکترها دیده نمی‌شود؛ مثل اینکه در حال خواندن روزنامه هستند. حداقل انتظار می‌رفت که شخصیت‌های اصلی صداگذاری‌های بهتری داشته باشند ولی اینطور نیست. البته صداگذاری زامبی‌ها و صدای عناصر محیط در وضعیت ایده‌آل تری قرار دارد و بهتر می‌توانید با آن ارتباط برقرار کنید. در مورد موسیقی متن هم فقط می‌توان سر تاسف تکان داد و به جز یک یا دو موسیقی بقیه اصلا متناسب با حال و هوا و اتمسفر بازی نیستند. حتی خود سازندگان هم صدای موسیقی‌ها را آنقدر کم کرده‌اند تا چیزی معلوم نشود. در مجموع می‌توان گفت که این بخش هم دچار کم‌لطفی سازندگان قرار گرفته‌است و به‌راحتی از کنار آن گذشته‌اند. در واقع همین چیزهای کوچک است که یک بازی را تبدیل به یک شاهکار می‌کند و یکی را به یک بازی صرفا خوب.

dead-island-definitive-collection-game-review-04ورود به دنیای دوبعدی

در این Collection علاوه بر دو عنوانی که بررسی شدند، یک بازی دوبعدی و کوچک هم وجود دارد. Dead Island: Retro Revenge برخلاف دو عنوان دیگر بازسازی‌شده نیست و یک بازی کاملا جدید است. در این بازی شما در نقش مردی به‌نام XXXXX قرار می‌گیرید و برای یافتن گربه گم‌شده خود، از خانه امن خارج می‌شوید و وارد دنیای زامبی‌ها می‌شوید. همانند دیگر عناوین موجود در این کالکشن، این عنوان هم داستان قدرتمندی را ارائه نمی‌دهد. واضح‌تر بگویم، این عنوان اصلا داستانی ندارد که بخواهد خوب باشد یا نه; در ابتدا و انتهای هر سه فصل بازی، یک کات‌سین سی ثانیه‌ای پخش می‌شود. روند داستان‌پردازی این بازی دوبعدی اصلا جالب نیست و انتظار هم می‌رفت که داستان درگیرکننده‌ای نداشته‌باشد. در هر فصل Retro Revenge، هشت مرحله وجود دارد و در هر مرحله، دشمنان جدیدتری اضافه می‌شوند. طراحی مراحل بازی اصلا در وضعیت خوبی قرار ندارند و کوتاهی بیش از حد بازی باعث شده‌است که خسته‌کننده بودن آن به چشم نیاید. برای به پایان رساندن بخش داستانی Retro Revenge، کمی بیشتر از یک ساعت زمان نیاز دارید؛ البته دو بخش دیگر هم در بازی وجود دارد که Marathon و Survival نام دارند و  پس از کامل کردن Story Mode بازی فعال می‌شوند.

مراحل بازی برخلاف بازی‌های دیگر این بسته که در هر لحظه ممکن است چندین زامبی به صورت ناگهانی به شما حمله‌ور شوند، از قاعده خاصی پیروی می‌کند و هر اندازه سخت هم باشد، با سه دفعه بازی‌کردن قلق آن به دست‌تان می‌آید. البته بخش Survival از این قاعده پیروی نمی‌کند و کمی جذابیت بیشتری دارد، هر چند به احتمال زیاد پس از تمام کردن بخش داستانی بازی دیگر به سراغ آن نخواهیدرفت. در این بازی، مهم‌ترین چیز برای موفقیت سرعت عمل است. شما چهارنوع ضربه مختلف به همراه یک سلاح قدرتمند و یک قدرت خاص دارید که از این دو فقط یک‌بار می‌توان در هر مرحله استفاده کرد. در این بازی خبری از پرش نیست و برای دفع بعضی حملات، باید لاین خود را تغییر دهید. بعضی از دشمنان شما نامیرا هستند و برخی دیگر سرسخت. همه دشمنان شما نقاط ضعفی دارند و برای نابودی آن‌ها باید از این نقاط استفاده کنید؛ برای مثال زامبی‌های غول‌آسایی در بازی وجود دارند که ضربه‌های با دست شما را دفع می‌کنند و فقط باید با ضربه به پا او را شکست دهید. عدم وجود باس‌فایت هم می‌تواند یکی از مشکلات این بازی باشد ولی سازندگان تصمیم گرفته‌اند با افزایش تعداد بازی را دشوار کنند، نه با افزایش قدرت. مرحله آخر بازی جذاب‌تر و بسیار مشکل‌تر از تمامی مراحل بازی است. باید بدانید که از کدام مسیر حرکت کنید، کی و کجا از قدرت خود استفاده کنید و حتی در چه زمانی باید یکی از جان‌های خود را قربانی کنید! می‌شود گفت که در این موضوع استودیوی سازنده توانسته‌است خوب کار کند و جذابیت بازی را بیشتر کند.

Retro Revenge ضعیف‌ترین عنوان این کالکشن به‌شمار می‌آید، حتی به عنوان یک بازی دو بعدی

گرافیک بازی همانند بازی‌های شانزده بیتی می‌باشد و خیلی نسل‌هشتمی نیست. همچنین نباید انتظار داشت که از لحاظ هنری با یک شاهکار مثل Limbo مواجه هستیم. با این حال، نقاشی‌هایی که داستان بازی را توضیح می‌دهند، بسیار زیبا هستند. استفاده زیاد از رنگ‌های گرم توانسته‌است کمی جلب توجه کند و افکت‌های مختلف کشتن زامبی‌ها با این که زیاد نیست، اما تاحدودی زیباست. در بخش صداگذاری هم همانطور که انتظار داشتید، بازی بسیار ضعیف کار کرده‌است؛ کمبود موسیقی‌های متن و تکراری شدن آن‌ها و صداگذاری بد زامبی‌ها از جمله مواردی هستند که این بخش از بازی را فاجعه کرده‌است.

Dead Island: Retro Revenge ضعیف‌ترین عنوانی است که در این کالکشن وجود دارد و مطمئنا هیچ کسی این بازی را به‌خاطر یک عنوان شکست‌خورده دو بعدی نمی‌خرد. کوتاهی بیش از حد بازی، طراحی افتضاح مراحل، گرافیک شانزده بیتی که خیلی قابل تحمل نیست و صداگذاری‌های ضعیف باعث شده‌است که حتی نمره چهار هم برای این بازی زیادی باشد ولی اگر بخواهیم نمره‌ای مجزا به این بازی دهیم، همین چهار است.

آی تی رسا ن ایران...
ما را در سایت آی تی رسا ن ایران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان itrasan بازدید : 125 تاريخ : پنجشنبه 17 تير 1395 ساعت: 2:45